نوروز 96
آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب با صد هزار نزهت و آرایش عجیب
بهار طبیعت از راه رسید و صحنه ی جهان آیینه نمای قدرت خداوندی گردید.
فرا رسیدن فصل شادی بخش و نشاط آور بهاران و حیات دوباره ی زمین که
نشانه ای از قدرت و رحمت الهی است بر همگی مبارک.
عزیز دل مامان سال نو تو هم مبارک، خدا رو شکر که یک سال دیگه بزرگتر شدی و جشن نوروز رو با هم بودیم ، خدایا از همه لطفی که به ما داری ممنونم
عزیز دلم عید امسال مثل هر سال پر از شوق و شعف بودی مثل هرسال شوق داشتی برای خرید ماهی ، حاجی فیروز و سبزه.... که به همشون هم رسیدی ، سفره هفت سین رو با گل پسرم چیدم و دوتا تخم مرغ قشنگ هم برای سفرمون رنگ کرد ، گل پسر مامان مثل ماه سر سفره هفت سین میدرخشید ، بعد از اینکه سال تحویل شد و همگی دعا کردیم و مثل روال هر سال رفتیم برای نهار خونه مامان معصوم ، همگی اونجا جمع بودن بعد از اونجا هم برای شام به خونه مامانی و بابایی رفتیم ، اونجا هم ، همه جمع بودن اولین روز عید رو سپری کردیم.
از اوجا که هر سال ایام عید به دید و بازدید سپری میشه ، امسال هم برای هر روزش یه برنامه ای داشتیم یا مهمونی بودیم یا مهمون داشتیم تو این مدت هم گل پسر مامان هم درسش و هم موسیقی رو هم تمرین می کرد که یادش نره، یکی از این ایام هم با دایی و خاله سمیه به پارک ژوراسیک رفتیم ، خیلی هم خوش گذشت.
برای سیزده بدرهم روال گذشته پیش مامانی اینا بودیم البته با اصرار گل پسرم مامان معصومش هم بردیم کلی جوجه خوردیم و آش ... و سیزده مون هم بدر شد،
از اونجایی که پشت گل پسر مامان باد خورده بود روز 14،15،16 هم به مدرسه نرفت و تعطیلاتش رو بیست روزه کرد، حسابی حال کرد و شنبه اول هفته راهی مدرسه شد تا این یک ماه باقی مانده هم با لطف خدا به خوبی سپری کنه به استقبال تعطیلات تابستون بره ، ایشالله
خدا تو گل پسرم رو در همه حال حفظ کنه و هر لحظه از زندگیت پر از اتفاقای قشنگ همراه با سلامتی باشه.