اولین باری که گل پسرم به مدرسه رفت.
عزیز دلم، قندعسلم ، گل پسرم ، مدرسه رفتنت مبارک
گل پسرم من امسال برای اولین بار وارد محیط مدرسه شد، امسال پسرم رفت به پیش دبستانی
از اونجایی که متین مامان خیلی دوست داشت صبحها به مدرسه بره، مامان یه مدرسه که خیلی نزدیک خونه مون بود ثبت نامت کرد و برای شیفت صبح اسمتو نوشت، عزیز دلم، برای روز شنبه چهارم مهر سال 94 برای اولین بار با مامان آمنه و بابا مجید رفت مدرسه، از خوشحالی هم تو خیابون نمی دونست چه جوری راه بره.
بابا مجید اول گل پسرم رو از زیر قرآن رد کرد، بعد تو مدرسه هم یبار دیگه مربیات از زیر قرآن ردت کرد، ایشالله که همیشه تو تمام دوران تحصیلت خدا یاورت باشه گلم، الان هم که حدود ده روز که از مدرسه رفتنت میگذره، هر روز خودت سر ساعت 8 با صدای کارتون باب اسفنجی بیدار میشی تا نگاه کنی صبحهانتو میخوری برای ساعت هشت و نیم از خونه میری بیرون، هر روز هم تو مدرسه اول ورزش میکنی، روز اول اونقدر شیطونی سر کلاس کردی که معلمت گفت ماشالله چقدر شیطونه، برعکس بچه های دیگه که همش گریه میکردن ماماناشون میخواستن، پسر من ماشالله آقایی بود برای خودش، قربونت بشم من عزیزم ، اسم معلمت هم خانم مقصودی هستش ، خیلی دوستش داری.
روز اول هم یه پکیج کامل از لوازم التحریر به همه بچه ها دادن که برای همه یه شکل باشه، تو هم می گفتی دیدی به من جایزه دادن، خلاصه قندعسلم امسال برای اولین بار حدود چهار ساعت از مامانش دوره، اون موقعهایی که تو مدرسه ای مامان کلی دلش برات تنگ میشه عشقم ،
ایشالله همیشه موفقیتهای قشنگت ببینم. باآرزوی سلامتی و شادی برای گل پسرم .